سال 89 بود یه شب در حال گشت و گذار توی اینترنت بودم که بتونم یه سری فایل اماده کنم که توی تلفن همراهم بریزم که صبح که میخوام برم سرکار بتونم وقتی سرم گرم کاره گوش بدم و خلاصه اینکه حوصلم سر نره اتفاقی از طریق لینک یدونه سایت کتاب خوردم به قضیه کتاب صوتی خوب اون موقع کتاب صوتی به کیفیتایی امروز نبود یادمه اونروزا توی کاشان یه جنبش به اسم صدای زندگی توی دانشگاه ازاد واحد کاشان شروع کرده بودن به تولید کتاب صوتی برای افراد نابینا خیلی حس عجیبی بود برام خوب  اینکه بتونی یه کتابو بشنوی  بد از اینکه تونستم اون کتاب رو گوش بدم دیوانه وار یه شوقی درونم  شکل گرفت برای اینکه بتونم بیشتر این مدل کتاب رو داشته باشم گشتم و گشتم تا اینکه تونستم به یه منبعی از کتاب صوتی دستیابی پیدا کنم دومین کتاب که شنیدم هزار فرسنگ زیر دریا بود خب قطعا نمیتونم حسی که موقع شنیدن اون کتاب داشتم رو براتون توصیف کنم ولی خوب یه چیز شبیه به پا گذاشتن توی یه دنیایی عجیب  جدید دیزی لندی بود دنیای که شبیه تصاویری بود که شاید فیلم های هالیوودی رسمش کرده بودن ولی خوب فرق قضیه این بود که کتاب صوتی برعکس اون دنیاهای تخیلی که اشاره کردم شاید توی هالیوود  زیاد دیده باشیم واقعی بود قابل لمس بود میشد فهمید که پسر از امروز تو حتی اگر فرصت این رو نداری که کتاب بخونی یا شاید اصن رغبت نداری کتابی رو دستت بگیری میتونی در بهترین حالت ممکن علاوه بر اینکه سرت مشغول کار خودته کتابی که شاید همیشه دغدغت بوده  بخونی رو  گوش بدی .جدی چی واقعا عالی تر از این؟؟ ولی خوب خیلیام هستن که حس ورق زدن یا بوی اون کاغذ کتاب رو نمیتونن با هیچی عوض کنن ولی خوب فکر میکنم اونام یه موقعهایی شاید براشون راحتر باشه که بتونن یه کتاب رو گوش بدن به عنوان مطلب دوم بد نبود سعی میکنم توی مطلب بدی به طور کامل به شرح کتاب صوتی و کتاب گویا بپردازم اخه میدونید من خودم با اینکه توی این زمینه فعالیت دارم تازه حدود 20روزه تونستم  به طور کامل فرق بین این دوتا قضیه رو بدونم پس شما هم باید بدوند .شب بخیر یا اگر بازدید کننده خارج از کشور داریم روزش بخیر